کودک زمزمه کرد خدایا با من حرف بزن و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد ولی کودک نشنید
کودک فریاد کشید خدایا با من حرف بزن، صدای رعد و برق آمد ولی کودک گوش نکرد
او به دور و برش نگاه کرد و گفت خدایا بگذار تا تو را ببینم، ستاره ای درخشید اما کودک ندید
او فریاد کشید خدایا به من معجزه ای نشان بده، نوزادی متولد شد اما کودک نفهمید
او از سر ناامیدی گریه سرداد و گفت خدایا به من دست بزن تا بدانم کجایی؟
پروانه ای بر دست کودک نشست اما کودک هیچ درنیافت و به دنبال کودک از آنجا دور شد
182908 بازدید
21 بازدید امروز
19 بازدید دیروز
145 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian